یک زنجیره جانبی در واقع یک شبکه بلاک چین است که از طریق یک میخ دو طرفه به زنجیرهی اصلی متصل شده است.
اجازه بدهید با یک مثال از بیت کوین، بیشتر با زنجیرههای جانبی آشنا شویم. اگر کسی بخواهد از یک زنجیره جانبی متصل به پروتکل بیت کوین استفاده کند، باید مقدار معینی از BTC را به یک آدرس خروجی در زنجیره جانبی ارسال کرده و وجه ارسال شده را در آن آدرس نگه دارد. پس از مدت کوتاهی، وجوه ارسالی به زنجیره جانبی منتقل خواهد شد. زنجیرههای جانبی را نباید با فورکهای بلاک چین اشتباه گرفت. فورکها زمانی اتفاق میافتند که گروهی از کاربران در شبکه تصمیم میگیرند به طور کلی یک بلاک چین جدید و مستقل ایجاد کنند. در هارد فورکها، هدف ایجاد یک زنجیره اصلی کاملاً جدید است که دارای استقلال کامل میباشد. بلاک چین BCH برجسته ترین نمونه فورک بیت کوین است. در مقابل، زنجیرههای جانبی قصد دارند در کنار زنجیره اصلی کار کنند تا به سطح بالایی از قابلیت همکاری دست یابند.
همانطور که در بالا اشاره شد زنجیره جانبی (سایدچین) یک شبکه بلاک چین مجزا است که از طریق یک میخ دو طرفه به بلاک چین دیگری (بلاک چین مادر یا شبکه اصلی) متصل میشود. این بلاک چینهای ثانویه پروتکلهای اجماع خاص خود را دارند که به شبکه بلاک چین اجازه میدهد تا حریم خصوصی و امنیت خود را بهبود ببخشند. یکی از مؤلفههای کلیدی زنجیرههای جانبی، توانایی آنها برای تسهیل تبادل دارایی بین شبکه اصلی و بلاک چین ثانویه است. این بدان معناست که داراییهای دیجیتالی مانند توکنها میتوانند به طور ایمن بین بلاک چینها منتقل شوند و این به پروژهها اجازه میدهد تا اکوسیستم خود را به صورت غیرمتمرکز گسترش دهند. به طور مثال در عمل، فردی که از شبکه اصلی بیت کوین استفاده میکند باید بیت کوین را به یک آدرس مشخص ارسال کند. این آدرس میتواند یک کیف پول سخت، کیف پول گرم (هات ولت) یا یک زنجیره جانبی باشد. پس از تایید تراکنش، اطلاعیه تراکنش کامل شده و در سراسر شبکه بلاک چین اصلی (مانند بیت کوین) پخش میشود. در مرحلهی بعد پس از یک بررسی امنیتی کوتاه، بیت کوین ارسالی به زنجیره جانبی منتقل میشود و به کاربر اجازه میدهد آزادانه داراییهای خود را در سراسر شبکه جدید منتقل کند. دو عامل زیر در زنجیرههای جانبی نقش کلیدی دارند:
زنجیرهی اصلی بلاک چین یا زنجیرهی مادر بعنوان هستهی مرکزی یک شبکهی بلاک چین عمل میکند و زنجیره جانبی یا ساید چین به این زنجیره مرکزی متصل میشود.
اولین مفهوم زنجیره جانبی در یک مقاله دانشگاهی در 22 اکتبر 2014 توسط آدام بک (مخترع HashCash و مدیر عامل فعلی Blockstream) منتشر شد. تعداد زیادی از مهندسان افسانهای بیت کوین مانند مت کورالو، لوک دشجر (بنیانگذار Blockstream) مارک فریدنباخ و… در این پروژه درگیر بودند. در حالی که نویسندگان این مقاله نقش مهمی را در توسعه ایده ساتوشی ناکاموتو در مورد یک سیستم نقدی الکترونیکی ایفا کردند (یعنی ادغام مکانیسم اجماع اثبات کار HashCash در زنجیره بلوکی بیت کوین) متوجه شدند که اگر بیت کوین (زنجیره اصلی) قرار است به بهره برداری برسد، هنوز جای زیادی برای بهبود دارد. در مقاله زنجیره جانبی، نویسندگان خاطر نشان کردند که زیرساخت بیتکوین در آن زمان با مشکلاتی در زمینه مقیاسپذیری و عدم تمرکز مواجه است. همچنین نگرانیهایی در مورد حریم خصوصی و سانسور بیتکوین در آن زمان وجود داشت، زیرا هر چه افراد بیشتری ارز بیتکوین (BTC) را میپذیرفتند، فناوریهای جدیدی که امنیت رمزنگاری بیتکوین را بهبود میبخشند، ضروریتر تلقی میشد. با در نظر گرفتن این موضوع، نویسندگان بیانیه زیر را مطرح کردند:
ما زنجیرههای جانبی متصل شده را به عنوان یک فناوری جدید پیشنهاد میکنیم که بیت کوینها و سایر داراییهای دفتر کل را قادر میسازد بین چندین بلاک چین منتقل شوند. این به کاربران امکان میدهد با استفاده از داراییهایی که از قبل دارند، به سیستمهای ارزهای دیجیتال جدید و نوآورانه دسترسی پیدا کنند.
همانطورکه پیشتر هم اشاره کردیم، تسهیل تبادل دارایی یکی از ویژگیهای مهم شبکه بلاک چین است. انتقال داراییهای دیجیتال بین شبکههای بلاک چین، باعث گسترش و پیشرفت اکوسیستم غیر متمرکز شبکه میشود. سایدچین یک بلاک چین کاملا مستقل است که به بلاک چینهای دیگر متصل میشود. بنابراین sidechain میتواند یک معماری بلاک چین جدید با پارامترهای مختلف داشته باشد. در بخش مقدمه، با نحوه عملکرد زنجیره جانبی و شبکه اصلی بلاک چین آشنا شدید. در واقع داراییهای دیجیتال در بلاک چین اصلی با استفاده از قراردادهای هوشمند به زنجیره جانبی منتقل میشوند. توکنهای کاربر در قراردادهای هوشمند بلاک چین قفل میشود و در زنجیره جانبی مقدار معادل آن برای استفاده برش میخورد. برای بازخرید توکن در بلاک چین اصلی، کاربران باید توکن را در زنجیره جانبی پس انداز کنند. این فرآیند میخ دو طرفه نام دارد. ارتباط با استفاده از قراردادهای هوشمند بین بلاک چین اصلی و زنجیره های جانبی، قابلیت همکاری را افزایش میدهد. در صورت تحقق ارتباطات زنجیرهای، تجربه کاربر به شدت بهبود مییابد.
زنجیرههای جانبی پتانسیل زیادی برای گسترش دامنه، مقیاس و پویایی فناوری بلاک چین دارند و به شبکههای بلاک چینی که قبلاً منزوی شده بودند اجازه میدهند در یک اکوسیستم مشترک ادغام شوند. با در نظر گرفتن یک دیدگاه کلان، یک شبکه بلاک چین جهانی را (که متشکل از بلاک چینهای متعدد است) تصور کنید. هر کدام از آنها مکانیسم اجماع، قوانین حاکمیتی و چشم انداز خاص خود را دارند. با اینحال همه آنها مستقل از یکدیگر باقی میمانند. قابلیت همکاری زنجیرهای متقابل که توسط زنجیرههای جانبی تسهیل میشود به کاربران این امکان را میدهد تا به طور یکپارچه در این پروژههای مختلف حرکت کنند. این اصل نشان دهندهی ارزش اساسی زنجیرههای جانبی است.
زنجیرههای جانبی سه مزیت اصلی دارند: مقیاسپذیری، آزمایشپذیری/ به روزرسانی و تنوعپذیری.
زنجیرههای جانبی مسئول امنیت خود هستند. امنیت یک زنجیره جانبی مستقل از زنجیره بلوکی است که به آن پل شده است. این اصل در عین حال که یک نکتهی مثبت است، یک نکتهی منفی نیز محسوب میشود. این قضیه بدان معناست که امنیت ضعیف در یک بلاک چین بر امنیت بلاک چین متصل (شبکه مادر یا اصلی) تأثیر نمیگذارد. با این حال، این نکته قابل تامل است که بلاک چینهای محبوب مانند بیت کوین نمیتوانند از لحاظ امنیتی، از بلاک چینهای کوچکتر (ساید چینها) پشتیبانی کنند. ایراد دیگر در زنجیرههای جانبی این است که آنها به ماینرهای مخصوص خودشان نیاز دارند. مجموعه بزرگی از ماینرها متنوع، روشی است که اکثر بلاک چینها، شبکه خود را از آن طریق ایمن میکنند. زنجیرههای جدیدتر باید تمام تلاش خود را برای رشد اکوسیستمهای استخراج انجام دهند. اما این زنجیرهها اغلب سود کمتری را به ماینرها ارائه میدهند. زنجیره های جانبی ممکن است در این قضیه عملکرد خوبی نداشته باشند. زیرا در زنجیرههای جانبی والد-فرزند، زنجیره فرزند معمولاً توکن بومی مخصوص به خود را ندارد. این به عنوان یک عامل بازدارنده برای ماینرها عمل میکند، چون منبع درآمد اصلی ماینرها از انتشار توکنهای بومی تامین میشود. در نهایت، برخی از افراد ممکن است در مورد داراییهای خود در یک بلاک چین تصوراتی داشته باشند که این تصورات در صورت انتقال به بلاک چین دیگر درست نباشد. به عنوان مثال، توکنهای بیت کوین کاربر، در صورت انتقال به یک زنجیره جانبی، شرایط متفاوتی را از لحاظ امنیت و اعتماد خواهد داشت.
این اصل را فراموش نکنید: “زنجیرههای جانبی مسئول امنیت خود هستند”. اگر قدرت ماینینگ کافی برای ایمن کردن یک زنجیره جانبی وجود نداشته باشد، ممکن است امنیت آن به خطر بیفتد. از آنجایی که هر زنجیره جانبی مستقل است، بنابراین اگر هک شود یا در معرض خطر قرار گیرد، آسیب منحصرا در آن زنجیره خواهد بود و زنجیره اصلی را تحت تاثیر قرار نخواهد داد. همچنین، اگر زنجیره اصلی به خطر بیفتد، زنجیره جانبی میتواند به کار خود ادامه دهد، اما بیشتر ارزش خود را از دست میدهد. زنجیرههای جانبی به ماینرهای خود نیاز دارند. این ماینرها را می توان از طریق «ماینینگ ادغام شده» تشویق کرد که به موجب آن، دو ارز دیجیتال مجزا، بر اساس الگوریتم یکسان، به طور همزمان استخراج میشوند.
با توجه به شاکلهی زنجیره جانبی و نوع اتصال آن به زنجیره اصلی، وقتی یک کاربر بخواهد بین دو زنجیره یک تراکنش را صورت دهد، باید در مرحلهی نخست ارزهای دیجیتال خود را به آدرسی مشخص در زنجیره دوم ارسال کند. بعد از انجام این مرحله مقادیر ارسالی در شبکه بلاک چین قفل شده و تا تایید تراکنشها بین دو زنجیره قابل استفاده نخواهد بود. پس از رسیدن پیغام تایید تراکنش، مدتی طول میکشد تا امنیت تراکنش بررسی و تایید شود. در آخر، پس از تایید تراکنش و امنیت آن، مقادیر ارز دیجیتال منتقل شده در زنجیره جدید، قابل خرج کردن و انتقال خواهد بود.
فورک در بلاک چین زمانی اتفاق میافتد که یک زنجیره شکافته شود. بلاک چینها در واقع زنجیرهای از بلوکها هستند که به هم متصل شدهاند، یعنی هر کدام به بلوکهای قبلی و بعدی مرتبط هستند. گاهی اوقات به دلایل مختلف ممکن است یک بلوک مشخص دارای دو بلوک متوالی متفاوت باشد که به یکدیگر متصل نیستند. هر کدام از این دو بلوک، اگر به بلوکهای متوالی متصل شده باشد، در واقع یک فورک را در زنجیره شروع کردهاند. فورکها بطور کلی به دو دستهی تصادفی و عمدی تقسیم میشوند. فورکهای تصادفی پس از ایجاد بطور خودکار توسط شبکه برطرف میشوند. فورکهای عمدی به دو دستهی سافت فورک و هارد فورک تقسیم میشوند. بطور کلی برای ایجاد تغییراتی جزئی و کلی در شبکه از فورکها استفاده میشود. برای ایجاد ویژگیهای جدید و تغییرات جزئی در شبکهی فعلی از سافت فورک استفاده میشود. این در حالی است که با استفاده از هارد فورک شبکهی جدیدی در کنار شبکهی اصلی ساخته میشود. با این توضیحات باید اشاره کنیم که زنجیره جانبی، یک بلاک چین مستقل است که از طریق یک میخ دو طرفه به بلاک چین اصلی (شبکه مادر) متصل میشود و امکان تبادل مستقیم توکنها بین بلاک چین اصلی و بلاک چین ثانویه در هر دو جهت وجود دارد. بنابراین زنجیرههای جانبی، با فورکهای بلاک چین یکی نیستند، بلکه بلاک چینهای جدیدی هستند که در نقطه ای از یک بلاک چین اصلی به وجود میآیند. بطور مثال یکی از پرکاربردترین زنجیرههای جانبی، شبکه Polygon است که امکان انجام تراکنشها را با سرعت بالا و قیمت مناسب فراهم کرده است. پالیگان بعنوان sidechain شبکه اتریوم فعالیت خود را آغاز کرده و امکان تغییر توکنهای اتریوم به توکن های مربوطه در Polygon به صورت فوری، مستقیم و بدون مجوز وجود دارد.
در این قسمت بعد از آشنایی اولیه با زنجیره جانبی به معرفی تعدادی از مفاهیم کلیدی ساید چین میپردازیم.
فدراسیونها مجموعههایی هستند که با قرارگیری در زنجیرههای جانبی بلاک چین، وظیفه تصمیم گیری دربارهی قفل یا آزاد بودن کوینهای انتقالی را به عهده دارند. فدراسیونها در واقع گروهی از سرورها یا اپراتورها هستند که به عنوان رابط میانی زنجیره اصلی و زنجیره میانی عمل میکنند. ایجاد فدراسیونها تا حدی برای سازندگان زنجیره جانبی هزینه بر بوده و دشوار است.
خب، همانطور که پیش از این هم اشاره شد، از آنجایی که زنجیره جانبی مستقل از شبکهی بلاک چین اصلی است، تامین امنیت آن بر عهده سازندگان ساید چین میباشد. امنیت ساید چینها از سوی نودها یا ماینرها تامین خواهد شد. به طور مثال بلاک چین بیت کوین با توجه به تعداد بالای ماینرهای فعال در این شبکه از امنیت خوبی برخوردار است. اما این مساله امنیت سایدچینهای نوظهور را تضمین نمیکند. با این وجود نکتهی قابل توجه این است که اگر تهدیدی برای امنیت زنجیره جانبی وجود داشته باشد، این مساله مشکلی برای زنجیره اصلی ایجاد نمیکند. بطور مثال در قضیه هک شبکه پالیگان در دسامبر 2021 چیزی حدود 2 میلیون دلار به سرقت رفت، اما این مساله شبکه مادر(اتریوم) را دچار مشکل نکرد.
همانطور که اشاره کردیم امنیت زنجیرههای جانبی از شبکهی اصلی مستقل میباشد. این امر درباره استخراج از شبکه نیز صادق است. زنجیرههای جانبی استخراج کنندگان خاص خود را دارند و این زنجیرهها میتوانند برای بالا بردن انگیزه ماینرها از روش استخراج ترکیبی استفاده کنند. در روش ترکیبی دو ارز دیجیتال مستقل از هم که الگوریتم یکسانی دارند توسط ماینرها بصورت همزمان استخراج میشوند.
پروژههای مختلفی در بستر sidechain در حال گسترش هستند و توسعه فناوری زنجیره جانبی کار سختی بوده اما نتیجه داده است. در حال حاضر چندین پروژه فناوری زنجیره جانبی کاربردی وجود دارد که پتانسیل این فناوری را نشان می دهد. در ادامه با تعدادی از آنها آشنا میشویم.
RSK یک زنجیره جانبی بیت کوین است که قابلیتهای پیشرفته قرارداد هوشمند را به اکوسیستم بیت کوین آورده است. RSK طوری طراحی شده تا به توسعه دهندگان اجازه دهد از بیت کوین به عنوان توکن بومی در بسیاری از dappها و برنامههای کاربردی مبتنی بر بلاک چین استفاده کنند. امنیت و سرعت بالای این پروژه، تجربه کار با شبکهی اصلی را بهبود بخشیده است. پروژه RSK یک زنجیره جانبی انقلابی است، زیرا تمام محاسن قراردادهای هوشمند را به اکوسیستم بیت کوین منتقل کرده است. زمانی که ساتوشی ناکاموتو بلاک چین بیت کوین را توسعه داد، هدف او ایجاد ذخیره نهایی ارزش بود. با این حال، با تکامل ارزهای دیجیتال و بلاک چین، قابلیتهای قرارداد هوشمند به یک نیاز اولیه تبدیل شده است.
Ardor یک پروژه بلاک چین است که به عنوان یک سرویس توسط Jelurida راه اندازی شده است. این یک پلتفرم چند زنجیرهای است که از رویکرد جدید -معماری زنجیره مادر- استفاده میکند. بلاک چین Ardor به عنوان زنجیره مادر در نظر گرفته میشود، در حالی که سایر بلاک چینها که زیر چتر شبکه کار میکنند به عنوان زنجیرههای فرزند نامیده میشوند. این معماری شباهتهایی به فناوری زنجیره جانبی دارد. در حالی که هر زنجیره جانبی یک بلاک چین کاملا مستقل است، معماری والد-فرزند کمی تفاوت دارد. در این اکوسیستم، یکپارچگی زنجیرههای والد و فرزند عمیقتر شده است. زنجیر مادر مسئولیت امنیت زنجیرهای کودک را بر عهده دارد (برخلاف زنجیره های جانبی). علاوه بر این، شبکه والد-فرزند عملیات هرس را مجاز میداند. در طی این مکانیزم، زنجیره والد دادههای غیر ضروری زنجیره فرزند را حذف میکند تا از کند شدن شبکه جلوگیری کند. حذف دادههای غیر ضروری به زنجیرههای کودک امکان مقیاسپذیری بسیار بیشتری را میدهد، زیرا حتی زنجیرههای کوچکتر را قادر میسازد تا تراکنشهای بیشتری را پردازش کنند.
پروژهی لیکویید از دستان Blockstream که یکی از بزرگترین شرکت های ارز دیجیتال جهان است، متولد شده است. Liquid Network یک زنجیره جانبی است که برای کار با بیت کوین طراحی شده است. هدف Liquid این است که با استفاده از ویژگیهای خود، تراکنشهای بیت کوین را سریعتر بین شرکتها و افراد انجام دهد. برای این منظور، Liquid توکن بومی خود به نام LiquidBitcoin (L-BTC) را دارد که 1 به 1 با بیت کوین پشتیبانی میشود.
زنجیرههای پلاسما برای اولین بار در سال 2016 رایج شدند. به طور خلاصه، زنجیرههای پلاسما مانند زنجیرههای جانبی هستند، با این تفاوت که برخی از ویژگیهای زنجیرههای جانبی را در عوض امنیت بیشتر از دست دادهاند . درست مانند زنجیره های جانبی، زنجیره های پلاسما یک مکانیسم توافقی دارند که بلوکها را ایجاد میکند. با این حال، برخلاف زنجیرههای جانبی، ریشهی هر بلوک زنجیره پلاسما در اتریوم منتشر میشود. «ریشههای» بلوک اساساً اطلاعات کوچکی هستند که کاربران میتوانند از آنها برای اثبات مطالب در مورد محتوای آن بلوکها استفاده کنند. به عنوان مثال، یک کاربر میتواند از ریشه بلوک استفاده کند تا ثابت کند که یک تراکنش در آن بلوک خاص انجام داده است.
تا امروز به جرات میتوان گفت که زنجیره جانبی یکی از موثرترین نوآوریهای دنیای وب3 بوده است. در واقع زنجیرههای جانبی محتملترین گزینه برای مشکل مقیاس پذیری کریپتو میباشند. چندین پروژه پس از رسیدن به سطح معینی از ترافیک شکست خورده یا متوقف شدهاند. هزینههای گس فی اتریوم بسیار بالا است، در حالی که Solana به طور شدیدی شلوغ است و باید خاموش شود. دنیای وب3 نیاز دارد که برای رشد کردن، تراکنشهای خود را به شکلی ایمن، سریع و ارزان به سرانجام برساند. زنجیرههای جانبی میتوانند بهترین پاسخ برای این معضل باشند. از آنجایی که رمزارزها جزیی از اقتصاد جهانی شدهاند، دنیای آنها در آینده بدون زنجیرههای جانبی کامل نخواهد بود.
در بخش پایانی این مقاله به سوالات پر تکرار کاربران عزیز در زمینه زنجیره جانبی پاسخ خواهیم داد.
سایدچین یک بلاک چین جداگانه است که مستقل از شبکه اصلی اجرا میشود و توسط یک پل دو طرفه به شبکه اصلی متصل میشود. زنجیرههای جانبی میتوانند پارامترهای بلوک جداگانه و الگوریتمهای اجماع داشته باشند که اغلب برای پردازش کارآمد تراکنشها طراحی شدهاند.
کاربر زنجیره اصلی ابتدا باید سکهها یا سایر داراییهای دیجیتال خود را به آدرس خروجی مشخص در sidechain بفرستد. توکنهای منتقل شده ابتدا قفل بوده و غیر قابل استفاده هستند. اما پس از تکمیل تراکنش و دریافت تاییدیهی امنیتی، سکه ها یا داراییها به طور کامل در زنجیره جانبی منتقل شده و به کاربران این امکان را میدهد تا آزادانه آنها را در شبکه جدید جابجا کنند.
در دهه گذشته، بلاک چین به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نوآوریها در دنیای دیجیتال و فناوری نرم افزار ظاهر شده است. در حالت ایده آل، بلاک چینها به گونهای طراحی میشوند که از نظر معماری و سیاسی، مشابه اینترنت، غیرمتمرکز باشند. با این حال، در سالیان اخیر، سیستمهای مبتنی بر بلاک چین با موانعی در زمینهی مقیاسپذیری، حریم خصوصی، امنیت و غیره مواجه شدهاند. روشهای جدیدی نیز توسط جوامع تحقیقاتی و جوامع حرفهای برای کاهش این چالشها پیشنهاد شده است. یکی از پیشرفتهای اخیر در این مورد، استفاده از زنجیرههای جانبی است. سایدچین یک بلاک چین ثانویه است که با یک میخ دو طرفه به بلاک چین اصلی متصل میشود. زنجیرههای جانبی ممکن است پروتکلهای اجماع خاص خود را داشته باشند که می تواند کاملاً متفاوت از پروتکل اصلی زنجیره باشد. از لحاظ تئوری، یک زنجیره جانبی میتواند قابلیتهای جدیدی را اضافه کند، حریم خصوصی و امنیت بلاک چینهای سنتی (شبکهی اصلی) را بهبود بخشد. با وجود اینکه تاکنون تحقیقات بسیار زیادی در زمینه زنجیره جانبی انجام شده و تجارب زیادی در این زمینه بدست آمده است، اما در عین حال هنوز جای کار بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد.
این زنجیره چین همیشه برام گنگ بوده
عالی ممنون